نویسنده: غلام حیدر پناهی
اگر سیاست را در رابطهای بین انسانها قابل تعریف بدانیم، شاید بیجا نباشد که بگوییم از وقتی که دو انسان باهم دیگر دست به کنش متقابل زده اند، سیاست نیز بوجود آمده است. درین نگاه، شاید سیاست را با آن جامعیتی که امروز از آن تعریف داریم، به آن اجتماعات بدوی نتوان اطلاق کرد، اما دستِ کم در تدابیری که آدمها در مناسبات شان با یکدیگر اتخاذ میکرده اند، در تصرف منابع و تأمین مایحتاج زندگی شان و در تلاشی که به غلبه بر یکدیگر به خرچ میداده اند، میتوان امر سیاسی را متصور بود و بنابراین ردپای سیاست را تا آنجا و در زندگی انسانهای بدوی و اولیه پیگرفت .با این حال، از بدو شکلگیری جامعهی بشری تا اکنون، رویه یا به عبارت دیگر قاعدهای بر روابط افراد بشر حاکم بوده است که امروزه از آن بنام سیاست یاد میکنیم. درطول تاریخ بشر، سیاست بر روابط افراد، بیشتر خود را در تسلط و غلبه بر یکدیگر نشان داده است. آنچه که ما از تاریخ بشر به عنوان امر سیاسی به یاد داریم و می فهیم، بیشتر حمله و تصرف و جنگ و خونریزی و امثال اینها میباشد. اینگونه تصور از سیاست، در جغرافیای ما شاید بیش از هر جغرافیای دیگری در ذهن و ضمیر انسانها نقش بسته است.
تاریخ سیاسی ما، بخصوص در دوران معاصر، تاریخ جنگ و کشتار و کله منار و کور کردن و غصب و چور و چپاول و امثال اینها بوده است. ازین رو، فهم ما از سیاست، به تبع ماجراهایی که در صحنهی سیاست ما به وقوع پیوسته است، با کلماتی چون شلاق و شمشیر و طرد و حذف و نظیر اینها صورت میگیرد تا تدبیر و چاره جویی و عقلانیت و منطق. این ماجراهای تلخ در روابط و مناسبات افراد، به تناسب رشد و تکامل افراد بشر، آدمها را همواره به فکر پیرامون چگونگی این مناسبات شان واداشته است. آدمها در طول تاریخ کوشیده اند تا عقلانیت را بر روابط سیاسی افراد حاکم کرده، کنشهای سیاسی آنها را توحش زدایی نموده و تا حد امکان معقول و منطقی صورت بندی نماید. نظامهای مختلف سیاسی امروز، محصول همان فکر و توجه بشر به چگونگی تنظیم این مناسبات است. افراد بشر به تناسب قدرت فکری و عملی اش، نظام های سیاسیای را وضع و به کار انداخته اند و قاعدهای بر روابط و مناسبات شان تعریف کرده اند.
دموکراسی، به روزترین نسخهای نظام سیاسی است که آدمها برای تنظیم روابط سیاسی شان بوجود آورده اند. این گفته، البته به این معنا نیست که امروزه همهی جوامع بشری ازین نسخه بهره میبرند و آنرا سقف کنشهای سیاسی شان قرار داده است. امروزه در کشورهای مختلف از نظامهای سیاسی مختلفی برای تنظیم امور سیاسی شان بهره میبرند؛ اما نظام سیاسیای که امروزه بیشتر از همه مقبولیت دارد و فلسفه و منطق آن با اقتضاآت انسان معاصر سازگار مینماید، همین نسخهی نظام دموکراتیک است. با توجه به جریان وقایع سیاسی جهان پیرامون ما، شاید بشود گفت که نظامهای سیاسی غیردموکراتیک دنیا، امروزه تحت عوامل درونی و بیرونی، به تدریج به نظامهای دموکراتیک رو به تحول نهاده است. از اینرو، با اطمینان میتوان گفت که نظام دموکراتیک، امروزه فراگیرترین شعار سیاسی جهان معاصر ماست.
دموکراسی، پادزهر افسارگسیختهگی عرصهی سیاست و زمامداری میباشد. چیزی که جوامع مختلف انسانی برای رسیدن به آن، قربانیهای فراوانی داده است. در نظام سیاسیای که آدمها قدرت تصمیمگیری و اعِمال ارادهی شان را ندارند، آدمها به برتر و پستتر و فرادست و فرودست و به حاکم و محکوم تقسیم میشوند. دموکراسی اما معنایش اینست که دیگر انسانِ برتری نداریم. در دموکراسی آدمها قدرت انتخاب کردن و انتخاب شدن را پیدا کرده و به این ترتیب همهی افراد بشر در تعیین و مدیریت مناسبات سیاسی اش سهم مساویانه میگیرند.
آرایش عرصهی سیاست با دموکراسی، به معنای سنجش اثرگذاری آدمها بر قدرت و سیاست میباشد. در نظام دموکراسی، بجز یکسری شرایط و معیارهای اکتسابی که برای همه به یک اندازه قابل حصول میباشد، دیگر کمتر ناهم سانیای میتوان در تعیین نسبت آدمها با سیاست دید.
انتخابات، ابزار به کاربستن دموکراسی است. ابزاری که زمینهی اعِمال ارادهی مردم در سیاست را فراهم میکند. تعیین نسبت ما با انتخابات، در واقع تعیین نسبت ما با نظام دموکراسی است. تعیین نسبت ما با دموکراسی، در واقع تعیین نسبت ما با سرنوشت ماست.
"نگاه ما به انتخابات، میبایست به فراخنای قرنها تاریخ سیاسی ما ژرف و عمیق باشد. زیرا انتخابات به عنوان ابزار اِعمال اراده و تصمیم ما در سیاست، نداشته ی همه ی تاریخ سیاسی ما و مرهم زخم های تاریخیِ ماست. ما در طول تاریخ سیاسی خود از سلطه ی نظام های دیکتاتوری و تمامیت خواه رنج برده ایم و عذاب کشیده ایم. در طی این سال های ستم، مهار قدرت و مشارکت در اعِمال سیاست را فقط در خیالات خود پرورانده ایم و آرزویش را کرده ایم. امروز اما که در طی تحولات سیاسی اخیر به دموکراسی رسیده ایم، می بایست با آن به مثابه ی گمشدهی تمام تاریخ سیاسی خود مواجهه کنیم."
نظام سیاسی کنونی ما، میراث بیشمار قربانیانی اند که در مقابله با نظامهای دیکتاتوری نیست و نابود گردیدند. خواست «مشارکت در تصمیمگیری» و به عبارت دیگر اعِمال اراده در چگونگی تعیین و مدیریت قدرت سیاسی، از ما قربانیان فراوانی گرفته تا امروز به تجربهی دموکراسی که همان مشارکت در تصمیمگیری و اعِمال اراده از طریق انتخابات میباشد رسیده ایم.
به قولی، ما در مبارزات سیاسی اجتماعی، قربانیانی داریم و بازماندگانی. هرگاه بازماندگان یک مبارزهی سیاسی- اجتماعی نتوانند اهداف و آرمانهای قربانیان آن مبارزه را محقق کنند، آنان نیز در جمع همان قربانیان آن مبارزه اند. بنابراین، امروزه برماست تا به عنوان بازماندگان مبارزان عدالت خواه تاریخ خود، اهداف آنان که همانا مشارکت در تصمیم گیری و داشتن قدرت اعِمال اراده و تصمیم ما در قدرت سیاسی میباشد را پاس بداریم و از آن به گرمی استقبال نماییم. هرچند با تجربهی بیش از یک ونیم دهه دموکراسی و چند دور انتخابات درین مدت، تاهنوز ساختارهای سیاسی برامده از انتخابات به صورت کل در حل معضلات عرصهی سیاسی ما رضایت بخش نبوده است، اما به هیچ وجه این دلیل نمیشود که نسبت به انتخابات و نظام دموکراتیک کم مهر شویم. دموکراسی به عنوان نظام سیاسیای که برایند انتخابهای خود مردم و به عبارت دیگر ساختهی دست خود افراد یک جامعه میباشد، متناسب با ظرفیت سازندگی و تواناییهای فکری و عملی خود همان افراد بوجود میاید.
بنابراین، از جامعهای که در طول سالیان متمادی جنگ و خونریزی و فقر و بیچارگی، همه فرصتها و تواناییهای خود را از دست داده است، انتظار ساختن یک نظام بی عیب و نقص، انتظار واقع بینانهای نیست. خوبست تا از نظامی که میسازیم، متناسب با ظرفیت و توانایی سازندگی خویش انتظار داشته باشیم.
از سوی دیگر، اگر گاهی از وضعیت سیاسی موجود که در قالب نظام دموکراتیک و از مجرای انتخابات شکل گرفته است احساس نارضایتی میکنیم، شاید عامل عمده اش اینست که ما وضعیت موجود خویش را به وضعیت ایده آل خویش که خواهان آن استیم مقایسه میکنیم. در چنین مقایسه ای، بدون تردید احساس نارضایتی در ما خلق خواهد شد. اما اگر این وضعیت را، با وضعیت سیاسی گذشتهی خویش مقایسه کنیم، احتمالاً احساس رضایت خواهیم کرد.
ما امروز دیگر هیچ گزینهای بهتر از دموکراسی و انتخابات نداریم. و برای تقویت این نظام و رسیدن به پختگی دموکراسی، هیچ چارهای جز تمرین دموکراسی نداریم. هر باری که انتخاباتی برگزار میکنیم، از یک مرحلهی تمرین دموکراسی به مرحلهی دیگری عبور میکنیم. دموکراسی ایده آل و به عبارتی نظام سیاسی ایده آل ما، با عبور از مراحل بیشتری مشق دموکراسی قابل دستیابی خواهد بود.